جاويد باد ايران




بسم الله الرحمن الرحيم


نوروز سخن امام  اي


يا مقلب القلوب و الابصار
                  يامدبر اليل و النهار
                       يا محول الحول و الاحوال

                             حول حالنا الي احسن الحال



خداوندا تورا شاکريم در همه حال و احوال 



تو خود ما را ببخش بر هر چه گنه کرديم و اهمال





دوباره پايان سال آمد و دوباره نويد آغاز شکفتني دگر



دوباره پايان سال شد و مرور خاطرات گذشته ي تقويم



به راستي نوروز بهترين بهانه است تا به سالي که گذشت به دقت بنگريم و ببينيم در اين يک سال چه توشه اي براي خود اندوخته ايم.



آيا به اهداف و آرمان ها و آرزو هايي که در ابتداي سال براي خود در انديشه يمان نگاشته بوديم ، رسيده ايم.



و اما نوروز بهترين زمان براي بستن عهدهاي تازه است؛ تصميماتي نو و شادي همراه با اميد به سال پيش رو ؛

و مي توان  با طبيعت که رخت خشکي را از خود به در مي کند همگام شد و   از کهنگي ها گذشت و عادت هاي غلط، اخلاق هاي نابجا و در يک کلام بدي ها را از خود به دور کرد.



سالي که گذشت مانند هر سالي سرشار از اتفاقات ريز و درشت و خوب و بد در سطح جهان بود.


به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگي باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت امام علي النقي مشهور به امام هادي (ع) امام دهم شيعيان جهان است که در نيمه ذي حجه سال 212 هجري قمري در شهر صريا (حومه مدينه) به دنيا آمدند. پدرشان امام جواد (ع) و مادرشان سمانه نام دارند. [1] حضرت هادي (ع) در 8 سالگي، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت شدند و پس از 33 سال امامت، در سن 41 سالگي در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسيدند. [2] امامت امام هادي (ع) همزمان با خلافت 6 خليفه عباسي بود و با 7 سال باقيمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، مقارن شد. واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوکل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوکل به مدت 6 ماه، مستعين پسر عموي منتصر 4 سال و معتز پسر ديگر متوکل که سه سال در آن دوران خلافت کردند.


naghi


امام هادي (ع) پس از گذشت يکسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شدند و به شهادت رسيدند و جسم پاک حضرت (ع)، در سامرا در خانه مسي حضرت مدفون شد. [3]


naghi


نکته مهم در شهادت امام هادي (ع) اين است که در سامراء به سبب کنترل بسيار شديد و خفقان حاکم و منع دوستان و شيعيان از ديدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفين، حتي نزديکترين ياران امام نيز از حال و وضع امام (ع) بي خبر يا بسيار کم اطلاع بودند. [4] و به همين دليل است که منابع اشاره دقيقي به نحوه شهادت امام (ع) ندارند.


ادامه مطلب.


بسم الله الرحمن الرحيم


     


فرضيه ي تکامل؛ منطقه ي ممنوعه! (5)


مقدمه


نقد نظريه تکامل


 


مقدمه و سخني با مخاطبان محترم




 قسمت 5 سلسله مقالات « فرضيه ي تکامل؛ منطقه ي ممنوعه! »، يکي از سنگين ترين بخش هاي تأليف شده از اين سلسله مقالات مي باشد؛ به طوري که از نظر حجمي، قسمت 5 اين سلسله مقالات ، از مجموع کل قسمت هاي قبلي تعداد صفحات بيشتري دارد! البته ماجرا تنها به حجم بيشتر قسمت 5 ختم نمي گردد


  ! بلکه محتواي اين قسمت نيز داراي ظرايف و پيچيدگي هاي بسيار زيادي است که بعضاً موجب گرديد تا اضافه کردن 1 پاراگراف به اين بخش از سلسله مقالات، در گرو مطالعه ي 117 مقاله ي علمي از نشريات مشهور علمي همچون Science   و Nature   در محدوده ي زماني 3 الي 4 روز باشد!!!


 


علي رغم سختي کار، به دليل عشق به مسيري که در آن قدم نهاده ايم و به خصوص رويت شواهد بيشتر علمي که تأييد کننده ي ديدگاه حاکم بر اين سلسله مقالات مي باشد، از پا نيفتاده و با شوقي بيشتر از قبل در اين مسير، قدم برخواهيم داشت. ان شاء الله با رفع مشکلات اقتصادي وبسايت و اضافه شدن دوستان دانشجو و تحصيل کرده به اين مسير مطالعاتي، سير کار شتاب بيشتري نيز خواهد يافت.


 


اما قبل از ورود به مقاله، بايد چند نکته را خدمت دوستان و مخاطبان محترم، متذکر شويم:


 


1 - قبل از هر چيز از دوستان عزيز، به دليل ايجاد فاصله ي زياد بين قسمت 4 و 5 مقاله، پوزش مي طلبيم. البته همانگونه که در بالا نيز ذکر شد، تعمد، سستي، کاهلي و ددگي عامل اين موضوع نبوده است، بلکه به دليل ماهيت علمي بخش هاي جديد مقالات، نگارش اين بخش ها، بسيار سخت تر از ساير مقالات و حتي قسمت هاي قبلي اين سلسله مقالات مي باشد. از دوستان استدعا داريم که در مواجهه با قسمت هاي آتي مقالات نيز سعه ي صدر به خرج دهند.


 


 


2 - با توجه به اين که اين سلسله مقالات، همزمان دو مخاطب « عام » و « خاص » شامل مخاطبان « آکادميک » و « غير آکادميک » را مد نظر داشته است، تلاش نموديم تا ضمن حفظ متد علمي نقد « فرضيه ي تکامل »، از زبان ساده و قابل فهم استفاده نماييم و حتي در اين راستا، اشکال و تصاوير متعددي را نيز به کار گرفته ايم تا مخاطب « عام » نيز از نکات اصلي مباحث بهره مند شود.


 


 


ادامه مطلب.


بسم الله الرحمن الرحيم



گوشه گوشه ي طبيعت سرشار از آيات الهي است که هر آن ما را به ياد خالق خويش انداخته و ما را متوجه اين حقيقت مي کند که اين جهان از روي حکمت و برنامه اي دقيق آفريده شده و هرگز تصادفي و اتفاقي نيست.





و اما گل ها معجزه اي در معجزه ي طبيعت هستند. در ادامه تصاويري حيرت انگيز از گل هايي شبيه به موجودات ديگر را مشاهده مي کنيم تا با خود بينديشيم که چه کسي چنين طرحريزي دقيقي را بر روي آن ها انجام داده؟

آيا اين گل هاي فاقد عقل و شعور خود به خود و تصادفي چنين شده اند؟





وقتي انسان به اين تصاوير شگفت انگيز که نقاش هستي بر روي گل ها طرحريزي کرده  نگاه مي کند حيران و متعجب شده و فرياد برمي آورد که:
فتبارک الله احسن الخالقين



به قول سعدي



آفرينش همه تنبيه خداوند دلست       دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود        هر که فکرت نکند نقش بود بر ديوار

کوه و دريا و درختان همه در تسبيح‌اند          نه همه مستمعي فهم کنند اين اسرار

هر که امروز نبيند اثر قدرت او            غالب آنست که فرداش نبيند ديدار




تا قيامت سخن اندر کرم و رحمت او         همه گويند و يکي گفته نيايد ز هزار

آن که باشد که نبندد کمر طاعت او          جاي آنست که کافر بگشايد ر


نعمتت بار خدايا ز عدد بيرونست          شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار







پس پيشنهاد مي کنم ديدن اين عکس ها را به هيج وجه از دست ندهيد






گلي شبيه ميمون

گلي شبيه به ميمون 

به پوزه ، بيني و چشم ها توجه کنيد!

 

گل شبيه پرنده



گلي شبيه به طوطي!







گلي شبيه به اردک



گلي شبيه به اردک



به آناتومي سر بدن و بال هايش توجه کنيد!


ادامه مطلب.

بسم الله الرحمن الرحيم


     


فرضيه ي تکامل؛ منطقه ي ممنوعه! (5) بخش 1


دستاويزي به نام فسيل ها (سنگواره ها) !!! (قسمت دوم)





نقد فرضيه تکامل


 


در بخش هاي قبلي مقاله، بنا بر دلايل متعدد دريافتيم که « فرضيه ي تکامل »، به دليل اين که فاقد اسناد و مدارک دقيق و معتبري است که تمام ابعاد آن را پوشش دهد و اثبات نمايد، در بهترين حالت، تنها يک « فرضيه » بوده و به هيچ وجه واجد شرايط « نظريه »، « واقعيت » يا « قانون » نيست!(1)


همچنين در قسمت قبلي مقاله، بر اساس مستندات دقيق و به روز علمي، اين مسئله اثبات گرديد که طول عمرهاي ارائه شده در مورد فسيل هاي مکشوفه، بر پايه ي مفروضات غلط، ناقص و ناصحيح محاسبه شده و طول عمرهاي منسوب به فسيل هاي مورد ادعاي تکامل شناسان، عمدتاً پرابهام، غلط و غير قابل اعتماد مي باشند!(2) چرا که در قسمت 4 همين سلسله مقالات، اشاره گرديد که با استفاده از همين محاسبات راديومتريک مورد استفاده در فسيل شناسي، براي صخره ي 11 ساله، طول عمري حدود 8.5 ميليون سال تخمين زده شده است!(3) اين گونه اشتباهات فاحش محاسباتي، به کرات توسط دانشمندان زمين شناس، مورد بررسي قرار گرفته است که حدود 16 مورد از اين اشتباهات، در جدولي در قسمت 4 اين سلسله مقالات، ارايه شده است.(4)


 


در اين بخش از مقاله، به بحث در مورد برخي ديگر از ادعاهاي تکامل شناسان پيرامون فسيل هاي مکشوفه مي پردازيم:




آيا فسيل هاي مکشوفه آيينه ي مناسبي از موجودات ادوار گذشته هستند؟


اگر از يک طرفدار فرضيه ي تکامل بپرسيد، آن ها مي گويند که : بله! فسيل ها و سنگواره ها، آيينه ي مناسبي از موجودات صاحب آن ها هستند!


 


اما پاسخ ما به اين پرسش چنين است: خير! فسيل هاي مکشوفه، به هيچ عنوان نمي توانند به عنوان يک شاخص قابل اعتماد براي اظهار نظر در مورد صاحبانشان به کار روند! قبل از ورود کامل به اين بحث، مي بايست به يادآوري برخي اطلاعات مقدماتي بپردازيم:




 


 


 



بسم الله الرحمن الرحيم


 


فرضيه ي تکامل؛ منطقه ي ممنوعه! (5) بخش 2


نقد تکامل در سوء استفاده از فسيل هاي ما قبل تاريخ


نقد تکامل اسب ها


نقد جزء به جزء


در اين بخش از مقاله، به مهمترين ادعاهاي تکامل شناسان پيرامون فسيل هاي مکشوفه پرداخته و يک به يک آن ها را نقد مي نماييم:


1 - توالي فسيلي اسب ها


 


يکي از مباحث مطرح در فسيل شناسي که به شدت مورد علاقه ي تکامل شناسان بوده و بر روي آن مانور زيادي مي دهند، توالي فسيلي موسوم به « توالي فسيلي اسب ها » است.(48) در اين توالي مورد ادعاي تکامل شناسان، تعدادي از فسيل هاي مکشوفه از دوران سوم زمين شناسي تا به امروز، به صورت زنجيره وار به دنبال يکديگر قرار گرفته تا ادعا شود که فسيل هاي ابتداي زنجيره، جد اسب هاي نسل بعد مي باشند. بدين ترتيب اين زنجيره تا اسب هاي امروز ادامه يافته و ادعا مي گردد که اسب هاي کوچکتر در ابتداي زنجيره، اجداد اسب هاي بزرگ امروزي هستند.(49) در تصاوير زير، توالي مورد ادعاي « تکامل شناسان » را به صورت خلاصه ملاحظه مي فرماييد:


 


در اين توالي که طي نگاه کلي و برخورد اوليه، بسيار باورپذير و منطقي مي نمايد، ملاحظه مي گردد که فسيل هاي قديمي تر ارايه شده در اين توالي فسيلي، جثه هاي کوچکتر، جمجمه ي کوچکتر، دندان هاي ريزتر و مسطح تر، و تعداد انگشتان بيشتري داشتند و فسيل هاي جديدتر، جثه هاي بزرگتر، جمجمه ي بزرگتر، دندان هاي درشت تر و تعداد انگشتان کمتري دارند. با استناد به اين تغييرات، تکامل شناسان نتيجه مي گيرند که اسب ها، از موجودات اسب گونه ي قصير الجثه، چند انگشته و داراي جمجمه هاي کوچک، در طول زمان به اسب هاي عظيم الجثه، تک انگشته (تک سم) و داراي جمجمه هاي بزرگ تر تکامل يافته اند.(49) آن ها اين توالي را يکي از شواهد بسيار مهم فسيل شناختي وقوع تکامل در موجودات زنده عنوان مي کنند.(49)


 


البته اگر با ديدگاه عوامانه و ساده انگارانه به توالي فسيل هاي مربوطه بنگريم، به راحتي سخن تکامل شناسان را در مورد توالي فسيلي اسب ها پذيرفته و آن را به عنوان يک شاهد محکم براي تکامل خواهيم پنداشت؛ اما اگر با ديد عميق و علمي به مسئله نگاه کنيم، خواهيم ديد که اين توالي فسيلي، با اشکالات و ابهامات محکم و بي شماري رو به رو است. برخي از مهم ترين ايرادات و ابهامات رو به روي اين توالي فسيلي عبارتند از:


 


 




بسم الله الرحمن الرحيم



گوشه گوشه ي طبيعت سرشار از آيات الهي است که هر آن ما را به ياد خالق خويش انداخته و ما را متوجه اين حقيقت مي کند که اين جهان از روي حکمت و برنامه اي دقيق آفريده شده و هرگز تصادفي و اتفاقي نيست.





و اما گل ها معجزه اي در معجزه ي طبيعت هستند. در ادامه تصاويري حيرت انگيز از گل هايي شبيه به موجودات ديگر را مشاهده مي کنيم تا با خود بينديشيم که چه کسي چنين طرحريزي دقيقي را بر روي آن ها انجام داده؟

آيا اين گل هاي فاقد عقل و شعور خود به خود و تصادفي چنين شده اند؟





وقتي انسان به اين تصاوير شگفت انگيز که نقاش هستي بر روي گل ها طرحريزي کرده  نگاه مي کند حيران و متعجب شده و فرياد برمي آورد که:
فتبارک الله احسن الخالقين



به قول سعدي



آفرينش همه تنبيه خداوند دلست       دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود        هر که فکرت نکند نقش بود بر ديوار

کوه و دريا و درختان همه در تسبيح‌اند          نه همه مستمعي فهم کنند اين اسرار

هر که امروز نبيند اثر قدرت او            غالب آنست که فرداش نبيند ديدار




تا قيامت سخن اندر کرم و رحمت او         همه گويند و يکي گفته نيايد ز هزار

آن که باشد که نبندد کمر طاعت او          جاي آنست که کافر بگشايد ر


نعمتت بار خدايا ز عدد بيرونست          شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار







پس پيشنهاد مي کنم ديدن اين عکس ها را به هيج وجه از دست ندهيد








گل زيبا شبيه به پرنده



گل شبيه به پرنده !!!









گل شبيه فرشته



گلي شبيه فرشته !!!










گل عجيب و زيبا



گلي شبيه به جمجمه ي انسان !!!








گل شگفت انگيز طوطي



دو طوطي يا دو گل!!!!







بسم الله الرحمن الرحيم


     


فرضيه ي تکامل؛ منطقه ي ممنوعه! (5) بخش 5


مطالعه ي فسيل هاي « نئاندرتال »


نقد نظريه تکامل انسان


 


تذکر: مطالب پيش رو متعلق به وبسايت وعده صادق به نشاني http://www.alvadossadegh.com/fa     مي باشد. خوانندگان محترم مي توانند براي دريافت اين سلسله مقالات به قسمت مقالات ويژه اين سايت به آدرس ذيل مراجعه کنند.


http://www.alvadossadegh.com/fa/vijhe-13.html


همان طور که در پاراگراف بعد مي خوانيد طبق بيان اين سايت انتشار اين مطالب بدون ذکر منبع (سايت وعده صادق) مورد رضايت نويسنده ي اين مقالات نمي باشد:


{{با توجه به نابرابري عددي جبهه ي منتقد « فرضيه ي تکامل » با جبهه ي حاميان آن، قطعاً دوستان عزيز و بزرگواري هستند که تمايل دارند تا به نشر اين سلسله مقالات کمک نمايند و ان شاء الله ما را در مسير پيش رو، ياري فرمايند. ضمن تشکر از اين عزيزان و بزرگواران، استدعا مي نماييم که تمامي مطالب نقل شده از اين سلسله مقالات، با ذکر منبع باشد.


     به دليل بروز مشکلات زياد ناشي از عدم درج منبع مقالات لينک داده شده يا کپي شده از وبسايت « وعده ي صادق » و ناتواني بسياري از افراد کپي کننده ي اين مطالب از پاسخگويي به سوالات و شبهات طرف مقابل، وبسايت « وعده ي صادق »، پيگيري اين نوع کپي کاري بدون درج منبع را از طريق مجاري قانوني، حق خود مي داند.}}






 


بخش هايي خلاصه وار از اين مقاله:


 


براي مطالعه و دانلود تمام مقاله به انتهاي مطلب مراجعه نماييد.




يکي از مباحث مورد علاقه ي تکامل شناسان، مباحث مرتبط با « هومينيد ها : انسان ساها » ي موسوم به « نئاندرتال:     Neanderthal     »(116) مي باشد. مطالعات متعددي که در طي سال هاي اخير پيرامون انسان ساهاي موسوم به « نئاندرتال:     Neanderthal     »(116) صورت گرفته است؛ ابهامات، ايرادات و سوالات لاينحلي را درباره ي نئاندرتال ها ايجاد نموده، که متاسفانه با سکوت رسانه اي و بعضاً توجيهات سفسطه وار تکامل شناسان همراه بوده است    .


 


    « نئاندرتال:     Neanderthal     » ها طبق ادعاي تکامل شناسان، « هومينيد ها : انسان ساها » يي هستند که فسيل هاي منتسب به آن ها، از مناطق مختلفي اعم از جنوب اروپا، قفقاز، آسياي مرکزي و خاورميانه، يافت شده است. هنوز که هنوز است، خود تکامل شناسان نيز پيرامون اين که « نئاندرتال ها »، « گونه اي جدا از انسان ها » بوده اند يا اين که در « داخل گونه ي انسان (خردمند) » بوده و تنها زيرگونه اي از انسان ها بوده اند، اتفاق نظر ندارند!!!(118)


البته در طي چند سال اخير، اين معضل نه تنها حل نشده، بلکه پيچيدگي هاي اين مبحث، بيشتر هم شده است. به نحوي که شواهد جديد، سوالات جديد و ابهامات جدي را پيرامون چيستي « نئاندرتال ها » مطرح نموده اند!


 


به هر حال از آن جا که تأکيد مقاله ي فعلي ما بر موضوع فسيل شناسي است، فعلاً مباحث مربوط به فسيل شناسي « نئاندرتال ها » مورد بحث قرار گرفته و نکات مربوط به مسايل ژنتيکي آن ها با جزييات کمتر در اين مقاله، و به صورت تفصيلي در قسمت هاي بعدي اين سلسله مقالات، مورد بحث قرار خواهند گرفت.


.


.


.


اما در ويژگي هاي ظاهري « نئاندرتال ها »، خصوصيات جالبي وجود دارند که چالش هاي جدي در ادعاهاي تکامل شناسان، ايجاد مي نمايند! برخي از اين خصوصيات به شرح زير مي باشند:


 


الف) جمجمه هاي منتسب به « نئاندرتال ها »، از جمجمه ي انسان هاي امروزي، کمي بزرگ تر بوده است. اين مسئله در کتب و مقالات علمي مختلف، مورد اشاره قرار گرفته است:(121).


.


.


.




اين مسئله (بزرگ تر بودن جمجمه ي منتسب به نئاندرتال ها نسبت به انسان هاي امروزي)(121)، بسيار حائز اهميت است، زيرا موجب بر هم ريختن توالي فسيلي خطي « انسان ساها: Hominids  » مي شود!:




خوشبختانه چنين اتفاقي دقيقاً در قسمت آخر توالي فسيلي خطي اتفاق افتاده و ما قطعاً مي دانيم که انسان هاي امروزي در عصر حاضر زندگي مي کنند!!! و اگر « نئاندرتال » وجود خارجي داشته باشد، قطعاً قبل از عصر کنوني بايد مي زيسته است!!! بدين ترتيب، با توجه به بزرگتر و حجيم تر بودن جمجمه هاي فسيل هاي منتسب به « نئاندرتال ها » نسبت به انسان هاي امروزي، قطعاً توالي فسيلي خطي تکامل شناسان به هم خورده و آن ها نخواهند توانست از اين حربه براي پيش بردن ادعاهاي خودشان استفاده کنند!


 


بر اساس اين توصيفات، تصاوير زير که به وفور در مجلات و رسانه ها ملاحظه مي گردد، از بيخ و بن غلط و اشتباه بوده و انتشار دهندگان آن يا نادان هستند و يا در صورتي که دانسته مرتکب آن شده باشند، و دروغ گو مي باشند:(122)


 


رد علمي نظريه تکامل




تصاوير بالا و وسط که به وفور در مجلات و رسانه ها ملاحظه مي گردد، از بيخ و بن غلط و اشتباه بوده و انتشار دهندگان آن يا نادان هستند و يا در صورتي که دانسته مرتکب آن شده باشند، و دروغ گو مي باشند! جمجمه ي فسيل هاي منتسب به « نئاندرتال ها: Neanderthals » (کادر قرمز رنگ)، حجيم تر از جمجمه ي فسيل هاي انسان هاي امروزي (کادر آبي رنگ)، بوده است! (تصوير پايين) اين مسئله، موجب به هم خوردن توالي فسيلي خطي جمجمه هاي منتسب به « انسان ساها: Hominids  » مي شود!


 


بدين ترتيب، توالي فسيلي خطي « انسان ساها: Hominids  »  به غير از کتب و مجلات عمومي و بجز به منظور فريب طيف وسيعي از مخاطبان عام، ديگر هيچ کاربردي در مجامع علمي و حتي در بين به اصطلاح دانشمندان تکامل شناس ندارد! چرا که از نظر علمي، در همان وهله ي اول رد مي شود! اما متاسفانه کماکان از اين گونه توالي هاي فسيلي خطي به عنوان حربه اي کثيف در مجلات عمومي و رسانه هاي پر مخاطب عامه پسند استفاده مي شود! به جاي توالي فسيلي خطي « انسان ساها: Hominids  » ، تکامل شناسان در مجامع علمي از توالي شاخه اي « انسان ساها: Hominids  » استفاده مي کنند که در ادامه ي مقاله به آن خواهيم پرداخت.




 


ب) بجز مسئله ي بزرگي جمجمه ي « نئاندرتال ها » و مشکلاتي که اين مسئله براي تکامل شناسان پديد آورده است، مسايل ديگري نيز وجود دارند که از نظر اسکلتي، باز هم فسيل هاي منتسب به « نئاندرتال ها » را به چالش مي کشند:



 


 ده شاهد بر اشتباه بودن اعتقاد اهل سنت در مورد غدير+تصويرنوشته




واقعه غدير، ماجرايي است که کتمان وقوع آن، غيرممکن است و اساساً نامعقول ودر طول تاريخ، ديده نشده که مورخ و محدثي، منکر وقوع جريان غدير باشد; مگر تعداد انگشت شماري که آنها نيز مدرک مورد وثوقي براي مخاطب خود ندارند. پس انکار چنين واقعه اي شدني نيست، چرا که يکصد و ده تن از اصحاب ،روايت گر حماسه پرشکوه غديرند و سيصد و شصت محدّث و مورّخ، اثر خود را به نقل آن آراسته اند.

 

با اين وجود، پس چه چيزي عامل ايجاد اين انحراف شد؟

چه شد که دارنده مدال افتخار « من کنت مولاه، فهذا عليّ مولاه » خانه نشين شد؟

چه شد که نخستين بيعت کنندگان با علي(ع)، در پيمان شکني نيز پيشگام و پيشتاز گشتند!!؟؟

و چه شد که کمتر از سه ماه پس از واقعه، شد آنچه که نبايد مي شد؟بي شک مي توان گفت که مهمترين عامل اين انحراف و اختلاف، و علت اصلي اين تغيير مسير، بحث و جدالي است که بر سر واژه «مولا» در حديث نبوي وجود دارد . چرا که به پندار آنها، اين کلمه به معناي دوست و ياور است، نه «امام و رهبر».

 

اما آيا واقعا اينطور است؟

آيا واژه «مولا» در آن حديث شريف،به معناي دوست و محبوب است؟





شواهدي که ثابت مي کند «مولا» در حديث غدير به معناي « امام و رهبر» است




براي پاسخ به سوال بالا به 10 گواه و شاهد متمسّک مي شويم. شهودي که ثابت مي کنند  اين پندار، وهم و شبهه اي بيش نيست:




شاهد اول




 جواب به شبه غدير درباره کلمه مولي

.


« يا أيّها الرّسول بلّغ ما اُنزل اِليک من رّبک وإن لّم تفعل فما بلّغت رسالته »

« اي پيامبر،آنچه را ازخداوند بر تو نازل شده است ابلاغ کن که اگر چنين نکني،ابلاغ رسالت خدا نکرده اي »


اين آيه 67 سوره مائده است که در زمان بازگشت پيامبر به مدينه، به ايشان نازل شد.

حال سوال اينجاست که اين چه پياميست که نرساندن آن به مردم، به تباه ساختن تمامي کوشش هاي 23 ساله حضرت در مکه و مدينه مي انجاميد؟

آيا واقعا اين پيام بزرگ، اعلام دوستي و ياوري علي(ع) است يا اينکه پيام، پيام ديگري ست و آن هم اعلام امامت ايشان؟؟



شاهد دوم




naghi

.

در انتهاي همين آيه ، خداوند دو نکته کليدي ديگر ذکر مي کند: « ألّله يعصمک من النّاس » و « إن الله لا يهدي القوم الکافرين »

و سوال اينجاست که مگر اين چه سخن خطرناکي بود که رسول خدا از اعلام آن به مردم بيمناک و هراسان بود که خداوند به او مي فرمايد: ما تو را از شرّ مردم حفظ خواهيم کرد؟

و سوال ديگر اينکه چرا خداوند به صورت کنايي، مخالفين اين پيام را کافر شمرده است؟؟



شاهد سوم




شبه غدير درباره کلمه مولي

.


« أليوم أکملت لکم دينکم و أتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا »

« امروز دين شما را به کمال رساندم و نعمت را بر شما تمام کردم ودين اسلام را برايتان برگزيدم »


اين آيه، آيه 3 همان سوره مبارکه مائده است که پس از اعلام امامت علي(ع) بر پيامبر نازل شد; مگر مي شود که اعلام اينکه علي دوست و ياور مسلمين است،پيامي باشد که کامل کننده دين وتکميل کننده نعمت بر مسلمين باشد؟؟ آيا چنين چيزي که همه مردم از آن خبر داشتند وبرهيچ کس پوشيده نبود مي تواند کامل کننده دين باشد؟ يا اينکه نه;خبر، خبر ديگريست و آن اعلام امامت و جانشيني علي بن ابي طالب است که خداوند آن را به اکمال دين و اتمام نعمات تعبير کرده است؟



شاهد چهارم


ادامه مطلب.


 


پوسترهايي زيبا براي سردار دل ها سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني


 


 


 




 Qasem Soleimani


 


حضرت آيت‌الله ‌اي: «ملت عزيز ايران! سردار بزرگ و پر افتخار اسلام آسماني شد. ديشب ارواح طيبه شهيدان، روح مطهر قاسم سليماني را در آغوش گرفتند.» 1398/10/13



سپاه پاسداران


 


حضرت آيت‌الله ‌اي: «همه‌ي دوستان -‌و نيز همه‌ي دشمنان- بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگيزه‌ مضاعف ادامه خواهد يافت و پيروزي قطعي در انتظار مجاهدان اين راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزيز ما [شهيد سليماني] تلخ است ولي ادامه مبارزه و دست يافتن به پيروزي نهايي کام قاتلان و جنايتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.» 1398/10/13


 


 


پيروزي مقاومت حاج قاسم


 


حضرت آيت‌الله ‌اي: «شهيد سليماني چهره‌ي بين‌المللي مقاومت است و همه‌ي دلبستگان مقاومت خونخواه اويند.» 1398/10/13


 


ادامه مطلب.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مدرسه کشانک سبزکاپ تولید کننده لیوان کاغذی تبلیغاتی نوشته ها قالی و قالیشویی در تهران روایات پراکنده William خودشناسی_روانشناسی حـــبیـبۓ ❤ دقیقه های خیالی کودک